به گزارش اگزیمنیوز، محسن خجسته مهر در گفتوگو با روزنامه ایران به تشریح تازه ترین رویدادهای صنعت نفت پرداخت و تصریح کرد: پس از ۶ ماه از شروع به کار دولت سیزدهم، اکنون آثار و نشانههای بهبود در صنعت نفت پدیدار شده است. به طوری که صادرات نفت و درآمدهای نفتی افزایش یافته، پروژههای مسکوت دوباره به جریان افتاده و برنامهای جامع برای ارتقای وضعیت صنعت نفت در حال پیادهسازی است.
لطفاً توضیح دهید که شرکت ملی نفت را در چه حالی تحویل گرفتید؟
ما برای پاسخ به این پرسش که در چه شرایطی اینجا را تحویل گرفتیم، لازم است بازتعریفی از مأموریتهایمان داشته باشیم. چون اول باید مشخص باشد که مأموریت ما چیست و چه وظیفهای به عهده ما بوده و بعد از ما حساب بکشند و بپرسند که آیا این کارها را کردهای یا نکردهای. در حالی که اگر بیسند و مدرک صحبت کنیم، میتوانند بگویند که سیاهنمایی میکنید، در حالی که واقعاً چنین قصدی وجود ندارد.
دولتهای ما چون برای نظام جمهوری اسلامی کار کردهاند، در جاهایی که کار کرده و زحمت کشیدهاند مأجور هستند (و طبق وظیفه عمل کرده اند)، ولی در جاهایی که کار نکردهاند، یا قاصر بودهاند یا مقصر و باید اینها را از هم تفکیک کنیم. یا غفلت و سهلانگاری کردهاند یا تصمیماتی گرفتهاند که ناظر به بعضی کوتاهیها بوده است و بدترین نوع کوتاهی هم این است که تصمیم بگیری بعضی کارها را انجام ندهی.
وظیفه ما چیست؟ بخش نفت و گاز و میادین نفت و گاز ما یک موضوع حاکمیتی است و براساس قانون اصل ۴۴ و سیاستهای ابلاغی رهبر معظم انقلاب درباره اصل ۴۴ قانون اساسی و براساس اینکه نفت و گاز [جزو] انفال هستند، دولت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه راهبری و اعمال حاکمیت بر میادین نفت و گاز را دارد و وزارت نفت هم به نمایندگی از دولت این وظیفه را به عهده دارد. بنابراین میتوانیم اینگونه بگوییم که وزارت نفت به نمایندگی از حکومت اسلامی وظیفه بسیار سنگینی به عهده دارد.
این وظیفه چیست؟ ما چیزی حدود ۱۲۰۰ میلیارد بشکه معادل نفت خام در کشور داریم. وقتی میگوییم معادل نفت خام بشکه، یعنی گاز را از نظر ارزش حرارتی به نفت تبدیل میکنیم. میعانات و مایعات و خود نفت را هم به همین شکل در محاسبه میآوریم. ما اینها را در زیرزمین داریم. وظیفه ما در وزارت نفت این است که این دارایی زیرزمینی را به حداکثر ثروت روی زمین تبدیل کنیم. یعنی قرار نیست من یک بشکه نفت زیرزمین را به حداقل ارزش خودش مصرف کنم یا بفروشم. چون وظیفه وزارت نفت در بخش بالادستی، تولید ثروت است.
وظیفه اصلی ما این است که تولید ثروت کنیم و با توجه به ذخایری که در زیرزمین داریم میتوانیم تا حدود صد سال دیگر نفت و گاز تولید کنیم. بنابراین تولید نفت و گاز از طرف نظام مقدس جمهوری اسلامی یک وظیفه صدساله برای وزارت نفت است. آن هم به این شکل که به حداکثر ارزش افزوده خودش برسد. این یک مأموریت است. حالا چه کارهایی باید بکنیم که اگر بکنیم وظیفهمان را انجام دادهایم و اگر نکنیم، کوتاهی محسوب میشود؟
بخش قابل توجهی از ذخایر کشور میادین مشترک نفتی و گازی ما هستند. چیزی حدود ۲۸ میدان نفتی و گازی در پهنه جمهوری اسلامی با کشورهای همسایه مشترک هستند که در میان مهمترین میادین نفتی مشترک میتوانیم به میدان آزادگان جنوبی، میدان یادآوران، میدان آزادگان شمالی، میدان یاران شمالی و یاران جنوبی در جنوبغرب کشور و در غرب کارون در استان خوزستان اشاره کنیم.
متأسفانه در گذشته آنطور که باید و شاید نتوانستهایم کار مهمی برای مهمترین میدان، یعنی آزادگان انجام بدهیم. این سؤال باید پاسخ داده شود. ما یک قرارداد خارجی به ارزش ۶.۵ میلیارد دلار داشتیم و در حال اجرا بوده و به دلایل نامشخصی این قرارداد فسخ میشود. قرار بوده که این میدان ۳۲۰ هزار بشکه تولید داشته باشد، در حالی که در حال حاضر تولید آن کمتر از یکسوم این میزان است.
با کدام شرکت؟
با یکی از شرکتهای بینالمللی بوده.
اروپایی؟
نه، چینی. بهراحتی یک قرارداد خارجی فسخ شد. ما حدود ۸ سال فاز دوم میدان یادآوران را اجرا نکردیم و حتی حاضر نبودیم از ظرفیت و توان داخلی استفاده کنیم. فاز دوم آزادگان شمالی هم به همین شکل. بالاخره ما قبول داریم که در داخل کشور مقدورات و ظرفیتهایی وجود دارند. البته آزادگان جنوبی را به شکل غیرمتمرکز به بخشهای مختلف دادهاند، ولی نتیجهای نگرفتهایم، چون نتیجه اجرای این طرح موفق نبوده است. این طرح قرار بوده چهار سال باشد، ولی از موقعی که تحویل گرفتهایم حدود ۸ سال گذشته، تولید آن کمتر از یکسوم میزان برنامهریزی شده بوده که تازه بخشی از این یکسوم هم به دولتهای قبل یعنی دولتهای نهم و دهم مربوط میشده است.
این قضیه عدمالنفع زیادی را متوجه کشور کرده است. فرض کنید که اگر قرار این بود که در ظرف یکسال فقط ۳۲۰ هزار بشکه نفت تولید کنیم، اگر هر بشکه نفت را ۵۰ دلار حساب کنید، عدمالنفع یکساله این چقدر خواهد بود؟ فرض کنید که ۸۰ هزار بشکه آن مربوط به قبل باشد، ۲۳۰ هزار بشکه ضرب در ۶۰ دلار ضرب در ۳۶۵ روز چقدر میشود؟ ما در این شرایط اینجا را تحویل گرفتهایم. چرا این اتفاق افتاده؟ رویکرد چه بوده؟ رویکرد این بوده که ما فقط در حالتی میتوانیم این میدان را توسعه بدهیم که شرکتهای خاصی در آن مشارکت کنند و فقط در صورتی این را توسعه بدهیم و تولید کنیم که مثلاً برجام برقرار باشد و هیچ محدودیتی وجود نداشته باشد.
منطق چه میگوید؟ میگوید که اگر قرار است یک انتظار منطقی داشته باشی چند سال باید صبر کنی؟ یک سال؟ دو سال؟ طبعاً هشت سال انتظار منطقی نیست و خلاف تدبیر است. یعنی کار این میادین هشت سال فریز شده بود؟
بله کم و بیش این طور بود. حتی اگر شما میخواهی مذاکره کنی، چند سال قرار است منتظر یک اتفاق خاص بمانی؟
در این هشت سال چقدر کار جدید شد؟
ما واقعاً در بحث توسعه میادین مشترک انتظار داشتیم میدان آزادگان جنوبی توسعه پیدا کند، ولی اینگونه نشد. ما انتظار داشتیم فاز دوم میدان یادآوران توسعه پیدا کند.
توسعه اینها از قبل در دستور کار بود، ولی در این هشت سال کنار گذاشته شد؟
بله. اقداماتی انجام شد ولی اراده جدی وجود نداشت. من میخواهم به یک موضوع خیلی واضحتر اشاره کنم. قرارداد فاز ۱۱ پارس جنوبی که مرزیترین فاز ما با قطر بوده، در سال ۹۱ با یک شرکت ایرانی منعقد میشود؛ اما در سال ۹۲ با یک دستور کان لم یکن میشود. یعنی قرارداد منعقد شده، کانلمیکن میشود.
به دستور وزیر وقت؟
بله.
منطقش چه بود؟
سؤال ما هم این است که چرا؟ حتماً دلیلش نبود منابع مالی نبوده است، چون منابع مالی ما در آن زمان به گونهای بوده که پول اضافی هم داشتهایم. ممکن است بگویند پول نداشتیم، ولی هر چیز دیگری که بگویند قابل قبول نیست. مثلاً چه بگویند؟ بگویند منتظر بودند که خارجیها بیایند؟ چند سال منتظر آنها ماندید؟ جالب است که به شما بگویم بعد از هشت سال که گذشت تازه این میدان را به کسی دادند که هشت سال قبل از او گرفته بودند. بله، یک زمانی توتال آمد و این را به او دادند، ولی توتال آن را رها کرد و رفت. مگر چند سال باید برای یک شرکت صبر کرد؟ هشت سال عمر دو دولت است.
آن هم در جایی که میدان مشترک است...
بله. و رقیب ما همینطور دارد گاز را بهرهبرداری میکند. گاز به لحاظ فنی با نفت تفاوت دارد. سیالش خیلی روان است و فشارش سریع تنظیم و تعدیل میشود. سیال از جایی که فشارش بیشتر است به جایی مهاجرت میکند که فشارش کمتر است. اگر بخش همسایه بیشتر تولید میکند، فشارش میافتد. من در اینجا در مرز خودم چون بهرهبرداری نمیکنم، فشارم بیشتر است و طبق قانون سیالات، گاز از جایی که فشار بیشتر است به جایی میرود که فشار کمتر است. خودشان هم گفتهاند که سالی ۵ میلیارد دلار درآمد این فاز است و حالا من باید آن را با عدم النفع معاوضه کنم.
ضمن اینکه این فاز ۱۱ پالایشگاه هم نمیخواست و صرفاً با حفاری و تکمیل بخشهای دریایی به بهرهبرداری میرسید. چون ما نیاز به ظرفیت پالایشگاهی اضافه نداشتیم و باید به بخشهای دیگر میرفتیم. البته کارهایی هم کردهاند، ولی آن کارها نه نسبتی با منطق داشته و نه در شأن کشور ما بوده است.
شنیدم که اگر در انتهای مذاکرات وین کار به سرانجام میرسید، وضعیت فنی ما به گونهای بود که برای رسیدن به فروش ۲.۵ میلیون بشکه در روز به زمان زیادی نیاز داشتیم.
بله، این ناظر به همین موضوع است.
ظاهراً این زمان به چند هفته کاهش پیدا کرده؛ یعنی آنچه که لازم بود ما به فروش حداکثری بعد از برجام برسیم، الان اگر توافق احیا میشد، نمیتوانستیم به آن برسیم.
همینطور است. اجازه بدهید به نکته دیگری هم اشاره کنم. فازهای پارسجنوبی در شرایطی از دولت دهم تحویل دولت یازدهم شد که از پیشرفت مناسبی برخوردار بود و انتظار بود که این فازها را یکی یکی زودتر از چیزی که آنها تمام کردند، وارد مدار کنند. الان بعد از هشت سال میبینیم که بعضی از فازهای پارس جنوبی هنوز کامل نیستند. بعد از هشت سال هنوز فاز ۱۴ کامل نیست و حتی یک واحد Train هم به تولید نیامده است. ما به محض اینکه آمدیم بنا را بر این گذاشتیم که حداقل یک واحد فاز ۱۴ راهاندازی شود.
چون بعضی وقتها منابع مالی هم هست، ولی وقتی زمان نداری نمیتوانی کاری بکنی. زمان خیلی تعیینکننده است. در یک بخشی چون گفتیم نیاز نداریم نمیفروشیم، بخشی از ظرفیتی را که قبل از تحریمها داشتیم، در طی مدتی که تحریمها مجدداً شروع شدند از دست دادیم.
چرا این اتفاق افتاد؟
متأسفانه کندی و تأخیر در انجام تعمیرات اساسی بویژه در بخش ماشینهای دوّار به وجود آمد که خیلی مهم بود و ما بخشی از تعمیراتمان را در پالایشگاههای گازی و نفتی و چاههایمان از دست دادیم. طبیعی است ما برای اینکه بتوانیم آن ظرفیت را برگردانیم باید خیلی از کارها را انجام بدهیم و این هم زمان خاص خودش را میخواهد. ما در اینجا هم بخشی از ظرفیت تولید نفتمان را از دست دادیم. یکی از اولویتهای ما که در دولت جدید بر سر آن توافق کردهایم این است که ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریم برگردانیم.
بعضاً همکاران ما کاری را که ممکن بود در حالت عادی ظرف شش ماه انجام بشود، ظرف یک یا دو ماه انجام دادند. ما بیانصاف نیستیم و هر کسی که برای جمهوری اسلامی قدمی بردارد، دستش را میبوسیم ولی گفتیم کارهای نیمهتمام در اولویت هستند و یکی از کارهای ما این است که تا قبل از پایان سال ظرفیت تولید نفت را به قبل از تحریمها برگردانیم و الان بخش قابل توجهی از آن برگشته و انشاءالله تا پایان سال هم ظرفیت تولید نفت به طور کامل به میزان قبل از تحریمها بازمیگردد.
چرا ظرفیت پایین آمده بود؟ دلیل فنی داشت؟
مخازن ما سالانه به طور طبیعی افت فشار پیدا میکنند و معنی افت فشار این است که ما نمیتوانیم تولید برنامه شده، داشته باشیم. این چاهها ممکن است نیاز به تعمیر داشته باشند. ممکن است نیاز به اقدامات و کارهای ترمیمی داشته باشند. مثلاً نیاز به نصب تلمبههای درون چاهی داشته باشند. ممکن است نیاز داشته باشیم حفاریهای جدیدی را انجام بدهیم که آن افت فشار ترمیم شود.
چون رشته من مهندسی مخزن است و تحصیلاتم در این زمینه است، بنابراین صرفاً بحث مدیریتی نمیکنم. من ۳۰ سال در صنعت نفت سابقه دارم و رشتهام در تمام مقاطع از لیسانس تا دکترا رشته مهندسی مخزن است و دانشآموخته دانشگاه صنعت نفت هستم و حدود ۱۵ سال در مناطق نفتخیز جنوب کار کردهام و در بخش فنی بودهام. بهعنوان بخشی از ظرفیت باید تعمیرات این چاهها را انجام بدهیم. معمولاً خطوط لوله جریانی ما دچار پوسیدگی و نشتی است.
بالاخره نفتی که تولید میشود باید از یک سری خط لوله عبور کند و من اگر نتوانم نفتم را عبور بدهم، مثل این است که تولید نکردهام و ظرفیت تولیدم از دست رفته است. وقتی میگویم ظرفیت تولیدم از دست رفته، ممکن است نفت در مخزن باشد، چاه هم داشته باشیم ولی من باید بتوانم آن را عرضه و توزیعش کنم. حتی ما بعضاً نیروی انسانی کافی را هم در این زمینه از دست دادهایم و در هشت سال گذشته نتوانستهایم نیروی ماهر و متخصص جذب کنیم. این هم جزو ظرفیت تولید است، چون باید آدم و نفر توانمند و ماهر باشد که این نفت را تولید کند و ما این را از دست دادهایم. این هم یکشبه برنمیگردد.
آیا در هشت سال گذشته هیچ پالایشگاه جدیدی کلنگ خورد؟
ظاهراً قبول نداشتند. البته پالایشگاه ستاره خلیجفارس که پیشرفت بالایی داشت در نهایت به بهرهبرداری رسید. آقایان بیشتر میراثخور کارهای دیگران بودند، نه میراثدار. ای کاش میراثدار بودند. پالایشگاه ستاره خلیجفارس را ما در برنامه پنجم عملاً شروع کردیم. من در ۱۴ فروردین ۸۹ معاون وزیر شدم. یادم هست که در روز پانزدهم به مجلس رفتیم. شروع بررسی برنامه پنجم توسعه بود. در آنجا بندی گذاشتیم که در پالایشگاه ستاره خلیجفارس هزینه و سرمایهگذاری کنید و وقتی ساختید آن را به مردم و بخش خصوصی بفروشید. این را ما رفتیم و در قانون گذاشتیم. چرا؟
نگاه ما چه بود؟ ما که در وزارت نفت نشستهایم، علاوه بر اینکه باید نگاه فنی داشته باشیم، نگاهمان باید راهبردی هم باشد. یعنی باید بتوانیم امنیت انرژی پایدار را هم برای خودمان و هم برای همسایگانمان ایجاد کنیم. این خیلی موضوع مهمی است. دشمنان چیزی را که نداریم تحریم میکنند. چیزی را که داریم مگر تحریم میشود؟ طبعاً تحریم نمیشود. ما نقطه ضعفی به نام واردات بنزین داشتیم و اینها آمدند و روی این سوار شدند و داشتند ما را تحریم میکردند تا یک بحران اجتماعی برای نظام درست کنند ولی آن موقعی که ما میگفتیم باید پالایشگاه بزنیم، نگاهمان به همین مسأله بود.
اینکه این خلأ و نقطه ضعف را بپوشانیم. به قول آن نویسنده، جهانبینی بعضیها تا بینیشان است. اگر ما در پالایشگاه ستاره خلیجفارس سرمایهگذاری نمیکردیم، مردم ما را نمیبخشیدند. نظام هم ما را نمیبخشید و ما الان درباره تحریم بنزین هم گرفتار بودیم. ما آن روز شروع کردیم و انجام دادیم و دولت بعد هم ادامه داد. دستشان درد نکند. ولی باید پرسید چرا ظرف هشت سال یک پالایشگاه جدید ایجاد نکردند!
اصلاً میگفتند افتخار ما این است که پالایشگاهی را کلنگ نزدیم.
توسعه همین فازهای باقیمانده پارس جنوبی در سال ۹۰ با یک اقدام توأم با عقلانیت و تدبیر کلید خورد. دولت دهم گفت فازهای پارس جنوبی را خودمان شروع میکنیم. اگر این کار را نمیکردیم، امروز نه تنها واردکننده گاز بودیم، بلکه در حوزه گاز هم ما را تحریم کرده بودند. یادتان هست در سال ۸۶ چگونه ما را در حوزه گاز با محدودیت مواجه کردند و چه بحرانی را به وجود آوردند. به اینها میگویند کارهای راهبردی.
درباره گاز صحبت کردید. الان در فصلی هستیم که سرما رکورد زده و رکورد مصرف گاز هم شکسته شده است. وضعیت تولید گاز چطور است؟
برای اولینبار در تاریخ تولید پارس جنوبی ما رکورد ۷۰۵ میلیمتر مکعب را هم داشتهایم. واقعاً اهتمام ویژه داشتیم که ببینیم کجا میتوانیم پتانسیل تولید گاز داشته باشیم. آیا این کاری که در وزارت نفت کردیم علتش این بود که میخواستیم آمارمان بالا برود؟ طبعاً اینطور نبود. کل گازی که الان تحویل شبکه تولید گاز ایران میشود که آن را توزیع کند، مال شرکت ملی نفت ایران است. یعنی پالایشگاه و سرمایهگذاری مال شرکت نفت است. شرکت ملی گاز هم زحمت توزیع را میکشد که آن هم بسیار دشوار و پرزحمت است.
پس تولید گاز هم با شرکت نفت است.
تولید گاز و پالایشگاههای پارس جنوبی همگی متعلق به شرکت نفت ایران است و سرمایهگذاری آن را هم شرکت ملی نفت ایران انجام داده و امروز من با افتخار میگویم که بیش از یک میلیارد مترمکعب گاز تولید شده که حدود ۹۸۰ میلیون متر مکعب آن را وارد پالایشگاههایمان میکنیم. یعنی الان که من در خدمت شما هستم، ۹۸۰ میلیون مترمکعب گاز تحویل پالایشگاههایمان میدهیم. چون در آنجا LPG ، متان و ناخالصیها جدا میشوند، وقتی خروجی وارد شبکه میشود، عدد دیگری به وجود میآید. ما برای اینکه ۵۰ میلیون مترمکعب گاز تولید کنیم، باید ۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری کنیم که اینها نیاز به منابع مالی دارد. ما وسواس داریم و یک میلیون مترمکعب هم خیلی برای ما اهمیت دارد.
اینطور نیست که بخواهیم آمارمان را بالا ببریم. نگاه ما به مردم و خانههایی است که دارند منفی ۲۴ درجه سرما را تحمل میکنند. من دغدغه آنها را دارم و اصلاً دغدغه آمار را ندارم. ما که در شرکت نفت نشستهایم، فقط کار فنی نمیکنیم. ماهیت فعالیت ما فنی است، ولی تمام نگاهمان به مردممان است. دنبال این هستیم که به مردممان خدمتی بکنیم. این ذهنیت من است که اگر به مردممان خدمتی بکنیم، سود ما در آنجاست چون سرمایه ما مردم عزیزمان هستند.
به موضوع پالایشگاهها برگردیم. هشت سال زمان زیادی است.
بله. هشت سال یک عمر است. به طوری که میگویند یک رئیسجمهور بعد از هشت سال احتمالاً دیگر هیچ ایدهای ندارد. یعنی هر چه را که بلد بوده روی کاغذ گذاشته. ما چقدر سرمایهگذاری جدید کردهایم؟ بله، میگویند تحریم بودهایم و سرمایهگذاری خارجی نداشتهایم. البته برخی از سرمایهگذاریهای خارجی را فسخ هم کردهایم که با هم نمیخوانند. حضرت امام میفرمودند، «من گفتهام ما رابطه با آمریکا را میخواهیم چه کنیم؟» بعضیها اینجوری میخوانند که، «ما رابطه با آمریکا را میخواهیم. چه کنیم؟» واقعاً میگویند ما باید برویم آنجا سرمایهگذاری کنیم.
بالاخره ما میتوانستیم از مقدوراتمان استفاده کنیم. ما محتاج سرمایهگذاری هستیم و باید دنبال بانکهایمان برویم. ما پیمانکارانی داریم که منابع مالی سرشاری دارند ولی فقط میخواهند پیمانکاری کنند. چرا؟ او باید پیمانکاری را به سرمایهگذاری تبدیل کند. پیمانکاری یعنی یک پولی به من بده تا این کار را برایت انجام بدهم ولی تو که پول داری، خودت هم میتوانی سرمایهگذار و مالک پروژه باشی.
به نظر شما الان دغدغه پتروشیمیها چیست؟
دغدغه پتروشیمیها این است که ما در درازمدت خوراک نداریم. الان ما چه کردهایم؟ واقعاً این کارها را در این سه، چهار ماه انجام دادهایم که در مقایسه با هشت سال اصلاً زمان زیادی نیست. البته ما باید فرصتطلب مثبت باشیم، یعنی زمان را دریابیم. زمان مثل نفحه است. نفحه، نسیم صبحگاهی است که یک لحظه میآید و میگویید بهبه و دیگر نیست. زمان هم واقعاً همین است. ما فرصتها را از دست دادیم اما باید از همین فرصتهای کوتاهی که داریم به بهترین نحو استفاده کنیم. حالا پتروشیمیها را آوردهایم و میگوییم شما پول دارید و همیشه هم در آخر سال ۹۰ درصد سودتان را تقسیم میکنید. من میگویم کاری ندارم که پولهایتان را کجا میبرید.
کجا میبرند؟
آپارتمان یا هتل میخرند و از اینجور کارها میکنند. من میگویم به جای این کار، شما بیا یک میدان گازی را توسعه بده و اصل و فرع پولت را ببر. حالا میخواهی من برایت چه کار کنم؟ تو آمدهای و سودت را هم بردهای و پروژههای ما هم خیلی جذاب هستند، ولی من میخواهم یک امتیاز دیگر هم به تو بدهم و آن هم این است که خوراک درازمدت را به تو میدهم، چون آمدهای و برای من کار کردهای. مطمئن باش که تا بیست سال خوراکت را میدهم. ما رفتیم و ۲۰ هلدینگ کوچک و بزرگ پتروشیمی را آوردیم و صحبت کردیم و به توافق رسیدیم و آقای [فریدون] کرد زنگنه (مدیر بخش سرمایه گذاری و کسب و کار شرکت ملی نفت) دارد مذاکرات را انجام میدهد. به نظر شما رفتیم شش ماه مطالعه کنیم؟ اینها گرایشها و رویکردهای ما هستند. یک رویکرد میتواند وزارتخانه را به قعر زمین ببرد و یک رویکرد نیز میتواند وزارتخانه را به آسمان ببرد و ارتقا بدهد.
رویکرد تا این حد مهم و اساسی است. کافی است تصمیم درستی بگیریم. در تعاریف میگویند یک کسی کار را خوب انجام میدهد، ولی من میگویم بهتر است که کار خوب را انجام بدهی. یعنی الان باید راهبرد ما این باشد که کار خوب را انجام بدهیم. چه بسا کار غیراولویتداری را هم خیلی خوب انجام بدهیم، ولی آیا آن لزوماً کار خوبی است؟ نه. اینها واقعاً در تصمیمگیری خیلی مهم هستند. ما بعضاً دچار سوءتصمیمگیری از نوع مفرط آن شدهایم.
در بحث سرمایهگذاری کار دیگری که داریم انجام میدهیم این است که کل بانکها را دعوت میکنیم و میآوریم. نگاهمان چیست؟ چرا بانکهای ما تا حالا نتوانستهاند سرمایهگذاری کنند؟ بانکهای ما عمدتاً تسهیلات خوبی دارند. دستشان هم درد نکند. ولی مولانا میگوید: «ای دوست شکر بهتر یا آن که شکر سازد؟/ خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد؟» آقای بانک تو بیا به جای دادن صرف تسهیلات، سرمایهگذاری کن. ما داریم بانکها را میآوریم و شریکشان میکنیم. ما در طول زمان موفق نشدهایم جذابیت طرحهایمان را در معرض دید بانکهایمان قرار بدهیم.
اغلب هنوز فکر میکنند سود تسهیلات برایشان بالاتر از سود سرمایهگذاری است.
عامل ترس، جهل است. من چرا میترسم در را باز کنم؟ چون فکر میکنم یک افعی آن طرف در هست یا فکر میکنم که اگر وارد این پروژه بشوم شکست میخورم. من باید اطلاعاتم را زیاد کنم و عدم قطعیتها را به حداقل ممکن برسانم و جذابیت پروژههایم را بالا ببرم. او حتماً خواهد آمد. امروز نگاه ما این است. اگر ما نهایت تلاشمان را بکنیم و حداکثر توانمان را به کار بگیریم، هم خدا از ما راضی است، هم مردم و هم وظیفهمان را انجام دادهایم. کسی از ما کار ما لایطاق و تکلیف خارج از طاقت نمیخواهد.
درباره تولی و فروش نفت هم توضیح دهید. وضعیت در این حوزهها چه تفاوتی کرده است
در بخش تولید، متناسب با نیاز مصارفمان اعم از مصارف داخلی و خارجی (صادرات) تولید میکنیم. این یک بحث جامع و مانع است. ما چرا توانستیم فروش نفت را بالا ببریم؟ اگر بخواهم عامیانه جواب بدهم، میگویم امروز نفتمان را نمیخرند بلکه ما آن را میفروشیم.
یعنی قبلاً مینشستیم تا بیایند بخرند، ولی حالا بازاریابی میکنیم؟
بله.
یعنی ما بازار جدیدی را ایجاد کردهایم یا داریم روی ظرفیت بازار سابق حساب میکنیم؟
خریداران نفت اینطور نیستند که هر روز به سرعت ایجاد شوند، چون نفت را میخرند که به پالایشگاه ببرند. اگر هر روز پالایشگاه جدیدی تأسیس میشد، آن وقت خریداران نفت هم به سرعت ایجاد میشدند. بنابراین تلاش ما این بوده که بخشی از بازار از دست رفته را احیا کنیم.
یعنی ظرف سه ماه؟
بله، به طوری که ظرف همین مدت فروش ما بالاتر از ۴۰ درصد رشد داشته است.
آقای مهندس اوجی گفتند درآمدها چند برابر شده است.
البته میزان فروش میعانات ما چند برابر شده است. این ۴۰ درصد از نظر کمی بوده، اما الحمدلله قیمت نفت هم بالا رفته، حتی اگر قیمت نفت ثابت هم میبود، ما مقدار را ۴۰ درصد بالا بردهایم.
ظاهراً آقای همتی هنوز اصرار دارد همان حرف را تکرار کند.
احتمالاً اطلاعات درستی به ایشان منتقل نشده است. این اعداد واقعاً اعدادی نیستند که من و آقای وزیر بخواهیم آنها را کم و زیاد کنیم. اینها اعداد دقیقی هستند که به استحضار مقامات ارشد کشور میرسند وگرنه هرکسی میتوانست اعداد را بالا و پایین کند.
این دوستان میگویند این افزایش فروش از الطاف آقای بایدن است.
این همان رسانههایی هستند که بدون منطق دولت را تضعیف میکنند. یک وقت میبینید سایتی هست که یک شخص را میزند. یک وقت به کل دولت بدون منطق آسیب میزند. در این موارد دیگر میروند و بایدن را هم تطهیر میکنند. خوب شبکه سعودی ایران اینترنشنال همان چیزی را میگوید که تو میگویی. برای خودت سؤال نمیشود؟
حالا شما ایجاد گشایش در فروش نفت از جانب آمریکا را تأیید میکنید یا نه؟
این حرفها با منطق موجود و واقعیتهای میدانی سازگاری ندارند. این وضعیت حاصل یک تلاش شبانه روزی در امر بازاریابی است.
یعنی ما با توانمندی خودمان وارد بازار شدهایم؟
بله. جالب است که وزارت امور خارجه آمریکا از قول یک مقام ارشد که اسم نبرده ولی خودشان منتشر کردهاند، صراحتاً گفته که ما از ابتدای شروع مذاکرات با دولت آقای رئیسی تا الان حتی یک تحریم را هم برنداشتهایم و حتی سختگیریهایی را هم که در اعمال تحریمها میکردیم، کاهش ندادهایم.
واقعاً این ادعا منطقی نیست. آمریکا در ۸ سال گذشته هم میتوانسته این کار را بکند. چه دلیلی داشته که در سه ماه گذشته این کار را بکند؟
اگر میخواست لطف کند، باید به آن دوستان لطف میکرد.
بله، بسترش در آن موقع که فراهمتر بود. چه دلیلی دارد الان به دولت کمک کند؟ کسی که نمیآید در ظرف سه ماه یک قاعده را عوض کند. کوشش و تلاش بوده و از مهارتها و سازوکارهای بازار هم استفاده شده و مدیریت ریسک نیز بوده تا موفقیت حاصل شده است.
درباره ریسک صحبت کردید. درباره تخفیفها هم صحبت کنید. من میدانم که نمیتوانید عدد بدهید، ولی ارقامی که گفته میشود، مردم را میترساند. یعنی به مردم گفته میشود که شما در فروش نفت ۵۰ یا ۲۰ درصد عدمالنفع دارید.
هر شرکت تجاری هر کاری که میکند براساس صرفه و صلاح شرکت است. قیمت در بازار تعیین میشود، ولی هیچکس قیمتهای خودش را افشا نمیکند. ما براساس قاعده بازار نفت میفروشیم. ما تا الان نیازهای بودجه و بلکه بیشتر از آن را پوشش دادهایم. علاوه بر اینکه بودجه کشور را در تعهد به فروش نفت برآورده کردهایم و میزان فروش نفت را افزایش دادیم، قیمت فروش نفت هم بالا رفت و درآمد بیشتری کسب کردیم.
این حاصل عملکرد و تلاش واقعی خود ماست، نه مثل کسانی که باران را هم به حساب عملکرد خودشان میگذاشتند و میگفتند در دولت یازدهم به نسبت دولت دهم باران بیشتر شد!
شما به فسخ قراردادها اشاره کردید. در دولت قبل گفته میشد که ما با روسیه و چین کار نمیکنیم چون خودشان نمیخواهند و شرکت چینی خودش گذاشت و رفت. الان هم که میگویند همکاری با چین و روسیه به این خاطر است که آنها حتماً امتیازات عجیبی گرفتهاند، واقعیت چیست؟
ببینید دوران آن که ما به چین بگوییم اقتصاد «نوظهور» گذشته است، الان دیگر چین کاملاً ظهور کرده و جزو اقتصادهای بزرگ دنیاست. این را کل دنیا میداند که چین در حال حاضر در تمام عرصهها با اقتصادهای بزرگ دنیا هماوردی میکند. کشوری مثل روسیه بزرگترین ذخایر گازی دنیا را دارد و ما بعد از روسیه هستیم. روسیه روزانه در حدود ۱۲ - ۱۰ میلیون بشکه نفت تولید میکند و جزو غولهای نفتی و گازی دنیاست و در عرصه بینالملل سرمایهگذاری میکند.
شرکتهایی مثل گازپروم، گاز پروم نفت، تات نفت، روس نفت، زاروویژ نفت و... شرکتهای قدر نفتی هستند. از نظر تکنولوژی هم روسیه قوی است. ما چین را امتحان کردیم و خوب جواب گرفتهایم. چینیها آزادگان جنوبی را برای ما توسعه دادند. خیلی راضی هستیم. فاز اول یادآوران را توسعه دادند. باز هم راضی هستیم. این قراردادها در دولتهای نهم و دهم منعقد شدند. من خودم قراردادها را به هیأت دولت بردم. در حال حاضر نیازهای اقتصادی کشور ما و روسیه به هم گره خوردهاند. هم روسیه به تواناییهای ما نیاز دارد، هم ما به توانمندیهای آنها نیاز داریم. اینها متقابل هستند، این نکتهای کلیدی است.
بحثهای منطقهای بحثهای دیگری هستند. به نظر من اینکه ما تا به حال نتوانستهایم با روسها یک کار مشترک مهم انجام بدهیم، به خاطر این بوده که درک متقابلی وجود نداشته و رویکرد ما هم رویکرد مناسبی نبوده. این رویکردهاست که ما را متفاوت میکند. در حال حاضر خوشبختانه پنج میدان نفتی توسط همین روسها در حال توسعه است.
و از کارشان راضی هستید؟
دارند مراحل اولیه کار را جلو میبرند. این هنر ماست که بتوانیم بهترین پیمانکارها را داشته باشیم. ما زمینههای همکاری خیلی خوبی با همسایههای شمالیمان در بحث LNG) Liquefild natural gas) و در بحث سوآپ نفت داریم. در بحث سوآپ گاز نیز همین طور. دلیلش همین رویکرد بوده است. من فکر میکنم باید فصل جدیدی را با این کشورها باز کنیم.
شما هم در سفر به روسیه همراه آقای رئیس جمهور حضور داشتید. برآورد خودتان از این سفر چیست؟
سفر آقای رئیسی به روسیه دیپلماسی را از جمله دیپلماسی انرژی و دیپلماسی اقتصادی عینیت بخشید و این باور را ایجاد کرد که کل دنیا، آمریکا نیست. جامعه بینالمللی، آمریکا نیست. ضمناً ظرفیتهایی را احیا کرد که توسعه اقتصادی را بویژه در بخش انرژی سرعت خواهد داد. همچنین ما میتوانیم از کمک روسیه در دانشبنیان کردن اقتصادمان استفاده کنیم، به نظر من این از جمله دستاوردهای مهم سفر آقای رئیسی بود.
در حوزه دانشبنیانها ظرفیت داخلی کشور را هم باید فعال کرد.
دقیقاً. نگاه کامل ما در شرکتهای دانشبنیان به ظرفیت داخلی است. کارهای خوبی در این سه، چهار ماه انجام دادیم که واقعاً هیچکس باورش نمیشد که در ظرف زمانی به این کوتاهی بشود انجام داد. ما ۲۷۵ میلیون دلار با جهاد دانشگاهی قرارداد بستیم. بزودی برای احیای ۷۵۰ حلقه چاه فراخوان میگذاریم که مسئولیتش با آنهاست. پروژههای راهبردی متعدد دیگری هم داریم که حتماً بعد از قطعی شدن به مردم اطلاعرسانی خواهیم کرد. اهمیت برخی از این اقدامات تا حدی است که ایران را وارد بازارهایی از انرژی میکند که در ۱۰سال گذشته هیچ درآمدی از آن نداشته است.
نظر شما